بدون عنوان
خونه کلنگی که دایی خسرو خریده بود تا بکوبه و سه واحده بسازه هفته بعد کوبونده بودنش خوب شد قبلش ازت عکس گرفتم ...
نویسنده :
مامی
15:26
بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
پرهام عصبانی میشود آخه مامان Angry Birds پوشیدی الهی فدات شم طاقت گریه شما رو ندارم گل پسر من ...
نویسنده :
مامی
12:35
بدون عنوان
آقا پرهام تو تختش مشغول بازی و بهم ریختن اسباب بازیهاش پسر شیطون مامان ...
نویسنده :
مامی
12:29
بدون عنوان
پسر من خیلی خسته شده ببین مامان چه طوری خوابیدی ...
نویسنده :
مامی
12:27
بدون عنوان
عکس گلهای مامان فریب ا اینم یه گل خیلی خوشرنگ و زیبا خوب شد ازش عکس گرفتم چون عمرش خیلی کوتاهه چند روز بعد که رفتیم خشک شده بود ...
نویسنده :
مامی
12:26
بدون عنوان
٨/٥/٩١ آقا پرهام مامانشو بوسید وقتی بهت میگم مامانو ببوس دهنتو باز میکنی و با دستات صورتمو به طرف خودت میکشی و لبای کوچولوتو به صورت مامان میچسبونی ٢٥/٤/٩١ جوجه طلایی مامان دست دستی کرد این دفعه حتما سعی میکنم از دست دستی کردنت عکس بگیرم ...
نویسنده :
مامی
10:17