پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

پسر من تاج سر من

بدون عنوان

مامانی ١٧/٣/٩٢ تولد یک سالگی خواهر جون انوشه(دختر عمو محمد) بود تولد خونه باغ مامان فریبا بود   اینم عکساش الهی قربون هر دوتون برم انوشه ناناز خاله از سمت راست:ثنا-پرهام-انوشه-فاطمه زهرا اینم کیک تولد دختر نازمون تزئینات هم کار مشترک من و زن عمو و عمو محمود بود اینم از پذیرایی مهمونامون       ...
7 تير 1392

بدون عنوان

٢٦/٢/٩٢ پنجشنبه امروز از صبح رفتیم دیوکتی خونه باغ مامان فریبا حسابی شیطونی کردی آب بازی خاک بازی و بازی با جوجه ها کلی بهت خوش گذشت پسر نازم اینم عکس های دیروز در حال بازی با عصای مادرجون(مامان بزرگ بابا)     ...
27 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

پسرم پرهام حالا ١٨ ماهت شد و کلی کلمه جدید یاد گرفتی کلی بازی های جدید انجام میدی خودتو لوس میکنی هر چیزی رو که بر میداری سر جاش قرار میدی بازی های فکری تو خیلی خوب انجام میدی نقاشی میکشی یاد گرفتی دایره و نقطه بکشی از پله ها بالا میری عاشق پارک هستی بچه ها رو خیلی دوست داری پسر فوق العاده مهربونی هستی و هرکس شما رو می بوسه شما هم سریع اونو می بوسی کلمه هایی که پرهام میگه: ١-بابا ٢-مامان ٣-د د (بیرون) ٤-گوش ٥-ابر(ابرو) ٦-بی بی (پی پی) ٧-جیش ٨-دست ٩-می (مو) ١٠-پا ١١-در (در آوردن لباس و یا خوراکی ها از جایش) ١٢-آپ(آب) ١٣-بت(توپ) ١٤-دو دوک(...
27 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

  خونه باغ مامان فریبا پرهام بعد از کلی شیطنت خسته شده و خوابیده پرهام جونم تو اتاقش روی صندلی جدیدی که مامان پری براش سوغاتی آورده نشسته و کلی خوشش میاد از صندلیش بادکنکی که آقا پرهام موقع برگشتن از پارک دلش خواست فدای شما بشه مامان جونمی ...
20 ارديبهشت 1392